یک داستان واقعی از فروشنده
در یکی از فروشگاه‌های بزرگ لوازم خانگی بودم و دیدم که فروشنده از مزایای عالی یک وسیله به شدت تعریف میکند
و از صدای کم و مصرف پایین انرژی و رنگ زیبای آن صحبت مبکند
حدودا ۲۰ دقیقه صحبت کرد که ناگهان مشتری با عصبانیت چیزی را گفت که من انتظار داشتم!
” به من چه مربوط که کالای شما چطور کار میکند
من میخواهم مشکل خودم برطرف شود و شما فقط از محصول خودتان تعریف میکنید“
چقدر شما با فروشندگان برخورده کرده‌اید که از نحوه کارکردن و جنس محصول و کم مصرف بودن و ظرافت و … صحبت کرده‌اند
ولی شما از آنها خرید نکرده‌اید
مثال بالا مانند این است که شما با زبان چینی از محصول خود تعریف کنید در حالی که مشتری شما یک فارسی زبان باشد.
در این حال مشتری هیچ چیزی از تعریف و صحبتهای شما نمیفهمد
این کلام و برخورد در تمام جاها قابل دیدن میباشد چه شما فروشنده باشید چه یک تبلیغ نویس و چه یک فروشنده آنلاین و چه یک استاد
یک از بزرگترین مشکلات دوستان در خصوص فروش و یا نوشتن محتوا و تبلیغ مسیر اشتباه رفتن است به قول معروف
“این ره که تو میروی به سوی ترکستان است”
دلیل اصلی این است ما بجای اینکه متمرکز بر روی خواسته و مشکل مخاطب بشویم راجع به مزایای محصول و خدمت خودمان صحبت کرده‌ایم.
مشتری و مخاطب ما بدنبال بر طرف شدن مشکل خود میباشد نه مزایای محصول شما .
او میخواهد بداند مشکلش چگونه برطرف میشود نه اینکه محصول شما چگونه کار میکند .
اگر محصول و خدمات ما کارایی عالی داشته باشد و قیمت مناسبی هم داشته باشد
ولی ما به مشکل مشتری خود توجه نکنیم مطمئن باشید که آن شخص از شما خرید نمیکند
در مثال بالا مشکل اصلی خریدار این بود که جای کافی د رمنزل نداشت ولی فروشنده اصلا به این نکته توجه نکرده بود.
چقدر شما با متن تبلیغی یا محتوای خوبی برخوردکرده‌اید که فقط از محصول وخدمات صحبت کرده ولی مشکل مخاطب را ندیده؟
برای تبلیغ کردن چه بصورت مجازی چه بصورت واقعی باید به این نکته توجه کرد که
چه چیزی نصیب مشتری و مخاطب میشود و چه مشکلی از او برطرف میشود
برای برطرف شدن این مسئله ما باید از نگاه مشتری به محصول و کالای خود نگاه کنیم و دیده و مشکلات و سلایق آن به موضوع نگاه کنیم
با این ترفنده ما میتوانیم هم در فروش و هم در تبلیغ و محتوا سازی جایگاه خاص خود را پیدا کینم
